باورهاي غيرعقلاني؛ زير بناي اختلالات روانشناختي هستند، زيرا:

در ديدگاهِ روانشناسيِ، عقلاني-هيجاني-رفتاري

باورهاي غيرعقلاني؛ زير بناي اختلالات روانشناختي هستند، زيرا:

 

1- انعطاف ناپذيرند.

2- مخالف با واقعيت‌اند.

3- غير منطقي‌اند.

4- مخل سلامت رواني‌اند و مانع رسيدن فرد به اهدافش مي‌شوند.

5-مطلق گرا هستند.

             =============================================

در ديدگاه فوق چهار باور عقلاني در مقابل چهار باور غير عقلانيِ عُمده وجود دارد كه عبارتند از:

 

n      رجحانها در مقابل الزامها

 

n      فاجعه ستيزي در مقابل فاجعه سازي

 

n      تحمل بالاي ناكامي در مقابل تحمل پايين ناكامي

 

n      خودپذيري در مقابل خود تحقيري و ديگرپذيري در مقابل ديگرتحقيري

      =======================================

تحريفات شناختي ديگري نيز وجود دارند كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

 

n      استنتاج دلبخواهي = استنباط اختياري يا دلخواه =Arbitrary in Ference  (نتيجه‌گيري بدون وجود شواهد و حتي وجود شواهد بر ضد آن)

n      انتزاع انتخابي يا گزينشي = Selective abstraction (تمركز روي يك چيز و ناديده گرفتن جنبه‌هاي مهم‌تر)

n      تعميم بيش از حد = Overgeneralization (گرفتن يك نتيجة كلي بر پاية يك حادثة منفرد)

n      بزرگ‌نمايي و كوچك‌نمايي =  Minimisation & Magnification (اشتباهات بيش از اندازه و دستاوردها كمتر از اندازه تخمين زده شود)

n      شخصي‌سازي = Personalization (فرد به غلط خود را مسئول رويدادهاي ناگوار در دنيا مي‌داند و اينكه اشارات ديگران يا مشكلات به خود نسبت داده شود)

n      استدلال به شيوة همه يا هيچ =Dichotomous reasoning  

n      استدلال به شيوة، يا اين يا آن= كه در آن صورت‌هاي ديگر مسئله در نظر گرفته نمي‌شود.

n      بيش پاسخدهي = overresponsivity (احساس مسئوليت و پاسخدهي بيش از حد به تقاضاهاي محيطي، اجتماعي و غيره. . . )

n      . . .

By:

Seyed mohammad hasan nassabeh

 

گزارش تخلف
بعدی