با دخالت دیگران در تربیت فرزندمان چه کنیم؟
بچهها عزیزند اما تربیتشان از خودشان عزیزتر است.» این جمله آشنایی است که شاید شنیده باشید. هر زوجی وقتی تصمیم به بچهدار شدن میگیرند، در مورد شیوه تربیتی و برنامههایی که برای فرزند خود در نظر دارند با هم صحبت میکنند و به یک نتیجه خاص میرسند. البته پسندیده است که زن و شوهر در مورد قوانین خاصی که در تربیت فرزندشان باید وضع و اجرا کنند با هم اتفاقنظر داشته باشند، هر چند که گاهی چنین نمیشود. اوضاع وقتی بدتر میشود که دیگران هم در این شیوه تربیتی دخالت کنند. داستان تخیلی خانم «م. الف.» درست به همین مشکل اشاره دارد....
من و همسرم هر دو شاغلایم، مثل خیلیهای دیگر. پسرم که ۴ ساله است تقریبا نصف روز در خانه مادربزرگهایش میماند. گاهی خانه مادر خودم و گاهی پیش مادرشوهرم. خوشبختانه من و همسرم در مورد شیوه برخوردمان با پویا، پسرمان تفاهم داریم اما چون مادربزرگهایش نیز به اندازه ما ساعات زیادی با او هستند به نوعی خود را محق میدانند. گویا او از روال تربیتی ما خارج شده. حق نداریم جلوی آنها دعوایش کنیم و با جانبداری بیمورد، کاری کردهاند که پسرمان لوس شده. برای نمونه دیروز مادرم حوالی ظهر پویا را به خانه آورد و من تازه رسیده بودم و مشغول انجام کارها شدم. برای پویا توپ خریده بود و او مدام با شوت به سمت میز و تلویزیون شیطنت میکرد. آنقدر به تذکرهایم گوش نکرد تا اینکه بالاخره شیشه میز وسط را شکست. دستش را گرفتم تا به دلیل کار بد و عدم توجه به اخطارم، او را به اتاق ببرم. مادرم اجازه نداد و گفت: «بچه است؛ عیب نداره!» مادرشوهرم هم اجازه نمیدهد پویا را به هیچ وجه دعوا کنیم. نمیدانم چه کنم و مضطربم که او بد تربیت شود.
در تربیت بچهها، ثبات در رفتار بسیار اهمیت دارد. منظورم این است که در زمانها و مکانهای مختلف یا در حضور افراد مختلف باید به یک گونه با بچه رفتار شود. مثلا اگر شما و همسرتان قرار است در مواقعی که بچه، فحش میدهد هیچ نوع واکنشی نشان ندهید و مانند یک مجسمه رفتار کنید که انگار صدای او را نمیشنوید، دیگرانی هم که خیلی با فرزند شما در ارتباط نزدیک هستند، مثل مادربزرگها، مربی مهدکودک و یا مراقبهای او باید در جریان باشند و همینطور رفتار کنند. این شیوه مشترک و ثابت باعث میشود تغییر رفتار در آن بچه تثبیت شود و به تدریج رفتارهای بهتر و مناسبتر جایگزین آن رفتار منفی گردد.
پس، در مورد آنهایی که با بچه شما خیلی در ارتباطاند باید این طور برخورد کنید که قواعد و قوانین خود را در میان بگذارید و بگویید چون میدانیم شما پویا را دوست دارید و میخواهید رفتار بد در او شکل نگیرد، خواهش میکنیم اگر از این به بعد در خانه شما این رفتار را انجام داد، همینطور رفتار کنید. به طور مثال انگشت مکیدن یا ناخن جویدن از جمله مواردی است که با تذکر دادن، اوضاع بدتر میشود و بهتر است در مقابل این رفتار هیچ واکنش مستقیمی نشان داده نشود و با جایگزینی برخی رفتارهای دیگر سعی کرد رفتار تغییر یابد. مثلا تا انگشت در دهان کرد، بدون تذکر که «دستت را درآور» بگویید «برو در را باز کن»، «برو از یخچال فلان خوراکی را بیاور.» در این مورد، بهتر است به افراد دیگر هم گفته شود که ما در مشورت با هم (زن و شوهر) به این نتیجه رسیدیم که عکسالعملمان اینطور باشد، لطفا شما هم چنین کنید.
ـ خانم م. الف: ولی در این مواقع، بزرگترها ناراحت میشوند و اگر چیزی بگوییم دلخوری پیش میآید و از این گذشته چون آنها در ساعاتی که نیستیم زحمت نگهداری بچهها را میکشند رودربایستی میکنیم.
نه، اصلا نباید اینطور باشد. باید در امر تربیت بچهها قاطع بود. قاطعیت با خشونت فرق دارد. وقتی میگوییم قاطع باشید، گاهی والدین گمان میکنند منظورمان اعمال خشونت است. خشونت وقتی است که شما به حقوق دیگران تعرض کنید و آن را زیر پا بگذارید اما وقتی حقی را برای خود قایل هستید و آن را به صورت محترمانه از دیگران درخواست میکنید، فقط قاطع بودن شما را در امر تربیت میرساند و بس. بهتر است هریک از شما والدین، در مقام فرزندی، از مادر یا پدر خود درخواست کنید چون وقتی شما به عنوان پسر از مادر خود میخواهید که لطفا در مقابل گریه و جیغ زدن پویا نرمش نکرده و ظرف شکلات را به او ندهید که بخورد، رنجش حاصل نمیشود ولی شاید اگر به مادر خانم خود بگویید، در نقش یک داماد، هم خودتان شرمنده شوید که به جای دستت درد نکند، خردهفرمایش دارید و هم او به دل بگیرد.
پس شما به مادر و پدر خودتان و خانم هم به مادر و پدر خودش بگوید و خواهش کند فلان قانون را رعایت کرده و مثلا اگر پویا فحش داد، باید دو دقیقه رو به دیوار بنشیند و یا قوانین دیگری که شما با مشورت همسرتان وضع کردهاید، رعایت کند. قطعا پدربزرگ و مادربزرگها، دوست دارند نوه مؤدب و مبادی آدابی داشته باشند و رعایت میکنند.
ـ خانم م. الف: در مورد دیگران که غریبهتر هستند یا ارتباط کمتری با فرزند ما دارند چه طور؟ مثلا چند هفته دیگر عید است و بچهها از روال طبیعی تربیتی خود خارج میشوند و در فضای مهمانی هر کاری که بخواهند میکنند و از همه بدتر اینکه عمه و عمو و خاله هم نخواهند گذاشت او را تنبیه(منظور محرومیت از حضور در جمع و یا شیئ مورد علاقه است) کنیم.
اینطورها هم نیست. اگر بچهای قوانین خانه را درک کند و افراد در ارتباط با او باثبات و قاطعیت در اجرای قوانین عمل کنند هرگز در مواقع گذرا، مثلا اگر جایی یک حرف بد یا فحش را بگوید و بقیه بخندند، تغییر رفتار نمیدهد. پس نباید نگران و مضطرب شد. اما اینکه میگویید در ایام عید و یا در مهمانی شیرازه کار از دست والدین خارج میشود، بستگی دارد به چند عامل که اگر این نکات را رعایت کنیم چنین نخواهد شد.
در ایام مهمانی و عید بهتر است رفتار معمول بچهها، مثلا ساعات خواب و خوراکشان تغییر داده نشود چون آنها حساساند و در غیر این صورت بدقلقیهایی میکنند که سابقه نداشته است و اعصاب شما را به هم میریزند. اگر مهمانی در ساعات فعالیت و بیداری او باشد، چه بهتر و اگر هم نبود، او را بخوابانید و به کسی سپرده و خودتان به مهمانی بروید. یک نکته خیلی مهم که به نظرم شما باید در مورد پویا رعایت کنید و اکثر والدین هم نمیدانند، این است که بعضی اوقات والدین عادت دارند تا مرحله بحران و رخ دادن سوءرفتار صبر کنند و آن وقت است که از کوره در میروند و با تنبیه کودک خود، واکنش دیگران را برمیانگیزند. مثلا اگر همان موقع، توپ را از پویا میگرفتید و میگفتید: «تو مثل اینکه یادت رفته، قانون ما توپبازی نکردن در خانه بوده!» یا «فقط اجازه داری در حیاط خانه مادرجون توپبازی کنی!» بدون خشونت و عصبانیت و فقط در حد یک گزارش ساده و یادآوری مساله حل میشد اما هیچ کاری نکرده و آن موقعیت را مدیریت نکردید تا اینکه با یک رفتار بد، عصبی شده و ادامه ماجرا.
گاهی ما با رفتارهای غلط خود، دیگران را وادار به واکنش میکنیم قطعا اگر شما در خیابان هم به عنوان غریبه، شاهد تماشای کتک خوردن یک بچه باشید، به جلو رفته و از مادرش میخواهید این کار را نکند. اگر فکر میکنید مدیریت اوضاع را بلد نیستید و یا قادر به کنترل خشم خود نیستید آن مهارت را بیاموزید. نکته بعدی اینکه وقتی میخواهید در ایام عید پویا را به مهمانی، حتی منزل مادربزرگ ببرید، با او در حد چند جمله کوتاه صحبت کنید. فرامین زیاد صادر نکنید و سخنرانی هم نکنید. در همین حد که: «تا بهت تعارف نکردند خوراکی برندار؛ یا بیشتر از یک شکلات حق نداری بخوری و اینجور چیزها» اگر تا قبل از رسیدن به مهمانی مثل ضبطصوت جملات را با لحنهای خاص تکرار کنید. اگر زیاد خردهفرمایش داشته باشید او یادش میرود و مضطرب میشود که دایم مورد ارزیابی شماست.
ـ م. الف: پس اگر رفتار ناشایستی انجام داد، چه طوری از این روش پیشگیرانه استفاده کنیم تا از دخالت بقیه جلوگیری شود؟
آنها نیاز دارند که تحت نظارت باشند و هر از گاهی با ارتباط کلامی یا چشمی در تایید رفتار خوبشان با یک چشمک یا لبخند یا بوسه فرستادن تشویق شوند و یا با چشم درشت کردن مورد تکذیب قرار گیرند. خوب است بچه یک اسباببازی محبوب خود را همراه ببرد که اگر بچه صاحبخانه به او اسباببازی نداد حوصلهاش سر نرود و یا بتواند آن را با اسباببازی او مبادله کند و سرگرم شود. ضمنا اصلا لازم نیست غریبهترها که ارتباط ماهی یک بار با فرزند ما دارند در جریان شیوه تربیتی او باشند چون ممکن است حساس شوند و مخصوصا در جهت سنجش واکنش فرزند ما، رفتاری از خود نشان دهند. رودربایستی با دیگران را هم کنار بگذارید چون اگر پویا متوجه شود شما در حضور فلانی عجز دارید و دلتان نمیخواهد آن تنبیه همیشگی را بکنید، تلاش میکند که قواعد دیگر خانه را هم بشکند و متوجه میشود آن قدرها هم ثبات ندارید. ضمنا شما و همسرتان باید همواره یکدیگر را تایید کنید تا هم پویا متوجه هماهنگی رفتارتان در قبال رفتارش شود و هم مادربزرگها تشویق شوند و شما را در این شیوه هماهنگ یاری برسانند. از این جملهها استفاده کنید: «همانطور که بابات/ مامانت گفت، تا گریهات تمام نشده نباید از اتاق بیایی بیرون! اگر گریهات تمام شد بیا بغل من»؛ ضمنا چه اصراری دارید که با کسانی که حس میکنید در تربیت پویا اخلال ایجاد میکنند رفت و آمد آنچنانی داشته باشید؟ روابط محدود ولی عمیق و سالم خیلی بهتر است از روابط نامحدود و ناسالم.